داستان سکس و من بابا از کون کوتم کوس کس کسم کوسم
Серпень 13, 2009 at 10:27 am 6 коментарів
اونروز مامان خونه نبود و براي كاري رفته بود بيـــرون و ديروقت نميومد باباي من هم كه مثل هميشه با يك مجله سكسي playboy اومد خونه ، اول مجله رو باز كرد و عكس هاشو ديد بعد هم دراز كشيد. من كه داشتم از اونجا رد ميشدم يه دفه كتابم افتاد خم شدم كه برش دارم بابام لاي كوسم رو ديد (دامن داشتم) اما به روي خودش نياورد. چند دقيقه بعد كه رفته بودم تو آشپزخونه داشتم چيزي بر مي داشتم يه دفه ديدم يكي از پشت بهم چسبيده با ترس برگشتم ديدم بابام هست ، يه دفه گفت صدات در نياد آروم ميكنمت يكم بيشتر طول نميكشه
بعد منو خوابوند روي مبل و با دندوناش لباسامو كند و بعد كفگير رو كرد تو كوسم …
اين داستان ادامه دارد…
Entry filed under: فلسفه عشق در روابط زناشوی, فیلم سکسی, داستان های خانوادگی و فامیلی, داستان های سکس فامیلی, داستان های سکسی, داستان های سکسی (همسایه), داستان سکسی و عکس خفن, داستان سکسی کس, داستانهای خفن سکسی, دختر خوشگل سکسی سکس عکس کوس کس فیلم, سكس سكسي كون كوني كس لب عقب جلو, سکس به زور, سکس با خاله, سکس ضربدری. Tags: داستان سکس و من بابا از کون کوتم کوس کس کسم کوسم.
6s коментарів Add your own
Написати відповідь до danyal Скасувати відповідь
Trackback this post | Subscribe to the comments via RSS Feed
1.
rasoul | Серпень 24, 2009 о 8:10 am
i need sex store
2.
G T | Серпень 25, 2009 о 10:10 am
nothing
3.
danyal | Серпень 28, 2009 о 4:48 pm
please send to me *.*
4.
danyal | Серпень 28, 2009 о 4:50 pm
i’m waiting ….
5.
sina | Серпень 29, 2009 о 12:48 am
asd
6.
hava | Вересень 5, 2009 о 10:48 am
havaaa85@yahoo.com